سه‌شنبه، فروردین ۱۸، ۱۳۸۸

به افتخار "خود چیز بینی"

البته این وسط یک راه دیگر هم وجود دارد. اینکه آدم مجبور نیست که هر وقت خودش را می بیند، به سبک اومپالومپاها دماغش را بگیرد و پیف پیف کند. می شود تصور کرد نسل چهارمی اصیل بودن الزامن به معنای شاخ و دم دار بودن نیست... می شود روشنفکر مآبی نسل سومانه را ازش کَند و ریخت توی زباله دان تاریخ و هزار بار به افتخار نسل چهارمی بودن و آس بودن پیش خود آدم ذوق کرد و برای این 8-10 سال اختلاف سن طلایی کف زد. می شود که آدم واسه ی دل خودش یک تابلوی نئون رنگ و وارنگ و جذابی شود...
پس عجالتن برمی گردیم به شیوه ی [...] خودمان.


سوال فلسفی: را اصولن غر زدن و ناراضی بودن خیلی کلاس دارد؟!


نکته: "خود چیز بینی"، متضاد "خود ناچیز بینی" است، لابد!

هیچ نظری موجود نیست: