چهارشنبه، اسفند ۰۲، ۱۳۹۱

موضوع بغرنج زنان آفریقایی سرگردان در فضا


    کلمه‌هایی هستند که شبیه خودشان نیستند. یک اسم‌هایی که شبیه صاحب‌شان نیستند. و این همان مسئله‌ی موجوداتی که شبیه اسم‌شان نیستند، نیست. این یک موضوع جداست. صاحب اسم بینوا برای خودش هویت‌اش و موجودیت‌اش را دارد، اما به اسمش وصل نیست. طرف را می‌بینی، موجود جالبی است. خودش را که معرفی می‌کند، اسم‌اش می‌پرد بیرون و می‌شود یک چیز مستقل، یک چیز دیگری که می‌ایستد کنار دست صاحب اسم. بعد هر وقت به طرف فکر می‌کنی، اول از همه، اسم می آید جلوی چشم‌ات و خودنمایی می‌کند، بعد کم‌کم اسم کنار می‌رود و صاحب اسم ظاهر می‌شود. صاحب مستقل از اسم. مثلن همین داروی زفیرلوکاست. می‌خواهی به یک نفر، داروی ضد آسم بدهی. دهانت را باز می‌کنی و یک زن آفریقایی بلند قامت و لاغر، با پوست قهوه‌ای و پاهای بلند و محکم، از دهانت بیرون می‌پرد و وسط داروخانه می‌ایستد. دور مچ دست‌ها و پاهایش، نوارهای رنگی بافته‌ی پهن و مهره‌های چوبی تراشیده شده دارد و یک پارچه‌ی قرمز را دور کمرش بسته. قرمزی پارچه روی رنگ پوستش، نارنجی دیده می‌شود. بالای بینی پهن و پیشانی‌ای که مثل سنگ صیقل خورده است، فرفری‌های ریز موها چسبیده به کف سرش و فرم گرد استخوان جمجمه‌اش، را می‌کشد و می‌برد تا بچسباند به پس گردن بلند و قدرتمند. خم می شود و از وسط داروخانه یک بچه‌ی کوچک قهوه‌ای رنگ را بلند می‌کند و روی ساعد دستش می‌نشاند. کف دست‌های زن و بچه، صورتی است. برمی‌گردد، و لب‌های پهن‌اش از هم باز می‌شود و سفیدی عجیب دندان‌هایش را نشان می‌دهد. زن و بچه از در داروخانه بیرون می‌روند و یک بسته قرص ضد آسم روی پیشخوان می‌ماند. اسم‌های این‌طوری‌اند. اشکال اسم‌ها این است که مجبورند از جنس کلمه باشند و کلمه‌ها زیادی سنگین‌اند. اگر اولین آدمی که تصمیم گرفت کسی را با یک علامت مشخص کند، از همان اول با یک نت موسیقی شروع کرده بود، مشکل حل بود. نت‌های موسیقی فقط تداعی می‌کنند، دلالت نمی‌کنند. مثلن اسم من را می‌گذاشتند یک ترکیب از نت لا و ر در اکتاو دوم پیانو. آن وقت اسم زفیرلوکاست... کمی صبر کنید تا زن آفریقایی برود بیرون... اسم این دارو می‌شد، نت سی و سل از اکتاو اول و فا از اکتاو دوم. به همین سادگی.  

هیچ نظری موجود نیست: