پنجشنبه، دی ۲۶، ۱۳۸۷

نامه ای به مسیح

یک زنجیره ی "نامه نویسی برای مسیح"، در وبلاگستان راه افتاده. من که اینجا غریبم و کسی را نمی شناسم که بخواهد دعوتم کند، پس به صورت خودجوش برای مسیح نامه می نویسم... او که حتمن نامه ام را قبول می کند؟ آخر او مسیح است!

جناب آقای مسیح
سلام
امیدوارم چه در آسمان و چه در زمین، هرجا که هستید حالتان خوب باشد. به شبان ما (پدرتان؟!) هم سلام برسانید.
آقای مسیح، زمینی که شما برای صلحش آمده بودید، حالش خوب است... عالی است. ما هم وارثان خوبی بوده ایم برای شما... بهتان اطمینان می دهم که ما به هیچ چیز به اندازه ی صلح اهمیت نمی دهیم. نگران سیلی ها نباشید، فقط تک و توکی پیدا می شوند که هنوز سیلی می زنند. ما هم آن یک طرف دیگر صورتمان را جلو می آوریم تا باز هم بزند؛ مطمئن باشید که ما سیلی را با گلوله جواب نمی دهیم. اینجا هیچ کس، کسی را نمی کشد؛ جنگ و قتل شده مثل قصه های تخیلی. بچه های ما فقط گل سرخ را می شناسند و محبت را. البته شایعاتی هم هست که من بهتان می گویم خیالتان از بابت آنها تخت تخت باشد، انفجار چرنوبیل و هیروشیما که قصه های قدیمی اند و شما می دانید که واقعیت ندارند؛ یک شایعاتی هم اخیرن بوده از گرجستان و غزه و اینها که اینها هم فقط شایعه بود و نه بیشتر. هیچ کس هم در پی ساختن بمب هسته ای نیست. نگاه های نفرت بار مردم به همدیگر اصلن وجود ندارد، همه به هم گل و لبخند هدیه می دهند. تازه ما از مردم همه جای دنیا وضعمان بهتر است! نفت هم داریم!
آقای مسیح، شب تولدتان همه آرزوهایی می کنند. امیدوارم که شما به حرفشان گوش ندهید. آخر می دانید؟ خیلی شیر تو شیر می شود اگر همه به آرزوهایشان برسند!
آقای مسیح، در آخر از شما معذرت می خواهم که وقتتان را گرفتم. فقط یک سوال شخصی دارم: شما که روی زمین، خبرچین و جاسوس ندارید؟ قول بدهید به زمین سرنزنید، ما خودمان از پس همه چیز بر می آییم!

با تشکر
یکی از هواداران شما


پ.ن: امروز متوجه شدم که تمام موارد shared items وبلاگم، فیلتر است! مگر اشکالی دارد؟!

هیچ نظری موجود نیست: