دوشنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۸۸

به طرز گنده ای کنجکاوم ببینم که بچه ی 4 ساله ای که در جواب "اسم بهترین دوستت چیه؟" جواب می دهد که "بهترین دوستم خودمم." و از کشف یک "منو" ی جدید در قسمت "اپلکیشنز" موبایل مامانش ذوق می کند و برای خودش فلسفه ی "شعرو باید با آهنگ خوند، وگرنه بی ارزشه" دارد؛ وقتی به سن من برسد چه جور جونوری از آب در می آید.
آخر یادم است ما در چند سالگی خیال می کردیم مونیتور و کیبورد کامپیوتر به هم چسبیده اند و نهایت نبوغمان خواندن A B C D در حضور داماد دایی ناتنی مادربزرگمان بود که منجر به ذوق مرگ شدن اهالی فامیل و افتخار مرگ شدن والدین گرام به شیرین زبانی فرزند دلبندشان می شد و ما دلمان خوش می شد به 7-8 عدد لپ کشیده شدگی! تازه من از خوبهایش بودم، بعضی از عموزاده و عمه زاده ها با تلفظ "مینوچیلی" به جای "لیمو شیرین" غایت استعداد و خوشمزگی شان را به نمایش می گذاشتند!

همیشه به نظرم ما دیگر آخرین مدل بودیم. هیچوقت به ورژن های جدیدتر فکر نکرده بودم... حالا فکر می کنم.

هیچ نظری موجود نیست: